وقتی نمی دانی کجا قرار داری

ساخت وبلاگ

فکر و خیال با تو بودنم سایه وهمی ست سنگین.

دست در دستان تو.

سینه به سینه، گرمای جان سوز تو.

همجون پیچکی بر تو پیچیدن و بوسه پس بوسه غرق کردنت.

خیره به برق نگاه و دل تپیدنم.

وهم شبانگاه من است.

می خواهم و دلتنگ توام اما نمی دادم جطور.

نزدیک آیم یا که بایستم دور.

دوری زتو نتوان کرد.

نزدیک نیز نتوان شد.

دورم فراموشم کنی. نزدیک تر می شوم، خائن قلمدادم کنی.

لب به سخن نتوان گشود. وقتی تو بر من پشت کرده ای.

با یاد تو روز و شبم را سر می کنم.

در وهم شبانه ام با تو عشقبازی ها می کنم.

دستان را به دور تو حلقه می کنم. لب بر لبان قرمز و ساعت ها خیره در چشمان بی وصف تو، صدها ستاره ها می چینم.

با یاد تو خواب از چشمانم پر می کشد. اما خیال با تو بودنت اتش به جانم می زند. تاب سکوت و تنهایی دیگر ندارم بیش از این. وقتی که من دور و نزدیک بودنم را گم کرده ام.

لمس تنت رویای من. در آغوش فشردنت یک آرزو. 

 

 

 

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28