گشنه ام

ساخت وبلاگ

عاشقت که نباشند زنده و مرده ات فرقی ندارد. سیر و گشنه ات یکی است. مهم نیس کی می روی و کی می ایی. عاشقت که نباشند بودنت از نبودنت درد آور تر است. زجر آور ترش برای خودت. عاشقت که نباشند دنیایت خاکستریست. عاشقت که نباشند بودنت عذاب اور می شود. می خواهی بلند شوی و بروی. کجایش مهم نیست. بدتر از آن زمانی ست که تو عاشق باشی. پای بندش باشی. رفتند و نرفتند، نقطه آغاز و پایانت، همان جای است که هستی. نرفته برگشته ای. باید در خودت خورد شوی. نه می توانی خود را ملامت کنی نه می توانی تحسین. عاشقت که نباشند هیچ نیستی. حال می خواهد که او دنیات باشد یا تمام وجودت. وجود توست که بی معناست. زمان گذشته و حال و آینده ات یک رنگ ویک شکل است. انگار که باتری ساعت زندگیات خوابیده است. با یک ریتم ثابت و درجا. عاشقت که نباشند یعنی همین، همین. 

گاهی ما عاشق آن کسی هستیم که او عاشق ما نیست و کسی هم هست که عاشق ما هست و ما عاشق او نیستیم. کاش می شد این قطعات رو با هم جابجا کرد. اما حیف که نمی شود.

۴۰ سال از عمرم گذشت.و سالهای متوالی با آروزی روزی که معشوق من عاشقم باشد. حتی نه. فقط دوستم بدارم. اما این فقط یک آرزو ست.

شمایی که می خوانید. چه می دانید که تنهایی یعنی چه؟ آنهم در کنار یک معشوق؟!  

چرا فکر می کنیم عشق خریدنیست؟ 

فقط این را بدانید که ذات عشق بد است. چرا فکر می کنیم عشق ذاییده خوبی هاست؟ چرا؟

بدانید که عشق ریشه در تمام بدیهای دنیا دارد. اما ظاهرش زیباست. عشق خوبی ها را می بلعد. 

این ۴۰ سال بمن اموخت که ما ادم ها عاشق ادمهایی می شویم که متاسفانه خوب نیستن. باید بد بود، بی هویت، بی قانون، گستاخ، بی رحم و بی مرز. آن زمان است که عاشقمان می شوند.

زمانی فهمیدم که دیر شده بود. فکر می کردم خوب بود است که عشق را می آفریند. از خودم دور شدم، خوب بودن ها یی را تمرین کردم و فرا گرفتم که همچون خوره ای امروز بر وجودم افتاده است . خوب بودن هایی که تنهایی ای زجر آور را برایم ساخت.

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 16:39