قامت ظریفش بر مزارم سایه افکند.
و گیسوان در بادش، مرا مرهمی باشد بر عشق نداشته ام.
دوست دارم گیسوانش بر مزارم گسترده شود. مرا در آغوش گیرد.
در وجود من ریشه کند .در من گسترده شود و ذره ذره وجود من در وجودش حل شود تا آن زمان که تمام عشق من در وجودت متجلی شود.
عشقی که سالها به پای تنها کس زندگی ام ریختم و او ندید.
شاید بگذرد. روزی. از مزار من.
شاید عاشق ان بید مجنون شود.
عاشق.
عاشقی بیدی که ریشه در قلب من دارد.
و می مانم. به انتظار دیدن آن روز.
روزی که ببینم عشق من عاشق آن تک درخت بید شده است.
آنگونه که مرا از دیروز عاشق تر کند.
برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 179