به آغوش کسی خود را عادت نده

ساخت وبلاگ
به آغوش کسی خود را عادت نده

یک دو سه پله هایی به سمت پایین
راهرویی که در انتها به دربی بزرگ و چوبی ختم می شود.
صدایی با کوب بالا از آنسوی درب به گوش می رسد.
موزیکی به زبان غریبه و رقص نوری که رقص دختران را زیبا تر به چشم می آورد.
میزی و صندلی های گرد.
شیشه ای. .... سفارش می دهد.
آبمیوه و یک گلس
یک پیک، دو پیک، پیک پشت پیک، به سلامتی.
غمی که در تاریکی و فریادی که در همهمه محیط نه به چشم می آید و نه به گوش.
کسی آن سوی مرز که تو عاشقش هستی و او از تو متنفر.
دلتنگی ات برایش بی معنی.
پیکی دیگر، پر تر از قبل. سیگار و جا سیگاری ای که هر چند دقیقه تعویض می شود.
پیش خدمت هایی با اندامی کشیده . لباسی سفید.
ساعت پشت ساعت. تو به او می اندیشی و او در دنیای مجازی خود، فارق از تو سیر می کند.
دختری با قدی کوتاه، کفش های کتانی با بند های چسبی
شلوار بگ و یک رکابی اسپرت. متفاوت در میان جمع.
فارق از همهمه ها . برای خود می رقصد.
می کوبد، به محکمی پایش را بر زمین. پیچ و خمش تو را تسخیر می کند. پیچ و خم های نرم و محکم.
چشمانت خیره. ذهنی که لحظه به لحظه خاطرات تلخت را مرور می کند.
یک پیک دیگر.
باز هم فراموش نمی شود.
دلتنگی ات، عشقت و ذهنی که به الکل هم اجازه نمی دهد جای او را بگیرد.
آغوشی که برای تو دلتنگ نیست.
پیک هایی که تلخی آش در تلخی خاطرات و افکارت محو می شود.
اندامهای درشت و چهار شانه مردانه تحمل هیکل نحیف و کودکانه ات را برایت سخت می کند. آن هم زمانی که می دانی که عشقت، عاشقت نیست.

+ نوشته شده در  جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 11:5  توسط man or women  | 

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 169 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 13:55