سرت بر شانه و
قطره قطره احساسی که در چشمانت بر روی هم غلطتید و راهش را بروی گونه ات پیدا کرد.
اشک ها و حق حق گریه ی خاموش ت.
هوای دلم را ابری کرده بود.
خواستی رها شوم.
با تو بگریم.
دلم هوای باریدن داشت.
بغض ی شد فرو کش کرد.
مبادا سیل غم هایم تو را با خود ببرد.
عشق یا شطرنج...برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 206