عشق یا شطرنج

ساخت وبلاگ
بی تابم، کسل، بی روحیه و بی هدفنه خودم را می فهمم و نه احساسم را.از هیچ چیز انرژی مثبت ی نمی گیرم.انگار به پایان ترسناک دنیا رسیده ام.احساسی چندش، مخوف و غیر قابل پیش بینی و توصیف.نه دلم و نه دستم به گاری می رود.یک جا تمرگیده ام و خودم را سرزنش می کنم.افسرده گی،تنفر، ترس، بی هویتی، پوچی و مرگ، بخشی از این احساس مزخرف من است.دلم یک تحول و تغییر بزرگ می خواد.گذشته ای پشت سر گذاشته ام که هویت آینده مرا تحت شعاع قرار داده.تغییری می خواهم عظیم.آنگونه که چشمانم را ببندم و در کسری از ثانیه در مکان و شرایط جدید باز کنم. عشق یا شطرنج...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 11:28

نه رفاقتی،نه محبت و نه ترحم شخصی را باور کن

هر آنچه می بینی حیله ای بیش نیست برای سواستفاده ای دیگر از تو.

هر شخصی به اندازه نیاز و خواسته اش از تو بهره می برد و بس.

پس تا زمانی برنده ای که نیازش را برآورده نکنی.

هر لطفی که به دیگری می کنی، خنجری است که به خود می زنی.

از من گفتن

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 72 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 12:32

شاید باید روزها بگذرد تا روز موعود فرا رسد.روزی که هر لحظه اش انتظار داشته باشی کسی از تو یاد کند. و آن روز برسد.اما تو باشی و انتظاری بیهوده.نه اینکه از تو یاد نمی کنن، بلکه از کنارت می گذرند و تو را نمی بینن.خودت را مشغول زندگی یه روز مره ات می کنی، تا شاید هواست را پرت کرده باشی.اما نه نمی شود.انگار می بینند تو را، اما تلاش می کنن به تو بفهمانند که ااا ندیدمت.هر جور هست دقایق می گذرد.و روز ه تو به پایان ش می رسد.سکوت که حاکم می شود، تازه می فمی تنها کسی که لحظه لحظه یادت بود، خودت بودی.تو خودت را داری و بس.شاید بهتر باشد یکبار برای همیشه به خودت آیی.بهتر باشد بفهمی آدمها حاظر نیستن از منافعشان بگذرند.حاظر نیستند ببخشند.حاظر نیستند به اشتباهشان اعتراف کنن.حاظر نیستن در غم تو شریک باشند.حاظر نیستن تو را آنگونه که هستی و دوست می داری، ببینند و در آغوش کشند. عشق یا شطرنج...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 85 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 12:32

not war . make love
...........................
جنگ نکن عشق بورز.
بمن عشق بورز تا تو را سرشار لذت کنم.
مرا دوست بدار تا خودم را در اختیارت قراردهم.
با من باش تا اندوهت را به دوش کشم.

.....نوشته هایی شخصی.....

>از من مستعاره مرد یا زن>

....................................

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 13:59

دلت هوایی که می شودزبانت لالچشمانت کورو پاهایت سست می گردد.تنها تر می شوی.بی هویتتغییر می کنی.آنقدری که تو را هرجور می توانند می کوبند.اما ساختن از نو یی در کار نیست.با خودت رویا پردازی می کنی.خودت خودت را فریفته ای، قبل از آن که دروغی به تو گفته باشند.تو خودت بزرگترین دروغ خودت می شوی.انقدری که واقعیت ها به چشمانت نمی آید.خودت را نمی بینی، ارزشت را نمی بینی . عشق یا شطرنج...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 4:12

بارها و بارها نوشتم اما پاک کردم.می دانم چه می خواهم بگویم.اما ننی توانم بنویسم.دستم به نوشتن نمی رود.تا شروع می کنم، همه چیز تمام می شود.من می مانم و سکوت.غرق در ابهام می شوم.منمنی که مدت هاست اسمم را فراموش کرده ام.می مانم چه بگویم و چگونه بگویمدلم پر از حرفهای تکراری ست.و دلخوش به همون چند خط نوشته ای هیچ کس نمی خواند.گیرم که خواندند.نه دردی را دوا می کند و نه مرهمی است بر دردهایم.درد هایی که انقدر کهنه شده است که نه طبیبی حاظر است نسخه ای بپیچد و نه زمانی برای درمان باقی است.گاهی هر چه مرور می کنم به جایی نمی رسم.انگار نه انگار وجود خارجی ای دارم.فقط امیدوارم به نا امیدیها.آرزوهایم روز به روز کوچک تر و مضحک تر می شود.روزی تسخیر جهان آرزویم بود و امروز شنیدن اسمم.مانده ام که چقدر باید بگذرد تا طعم ارامش بر زندگی ام سایه افکند.شک می کنم.به خودم به دنیایی که در هوایش سخت می شود نفس کشید.کاش می فهمید.لحظه ای سکوت می کرد.هر دردی را زده ام و هر راهی را رفته ام. من بی نام و نشان مانده ام و دنیایی که مرا نمی فهمد. عشق یا شطرنج...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 146 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 4:12

دلم بد جوری هوات رو کرده.دلم می خواست دستم رو دور کمرت قلاب کنم. بهت نزدیک بشم و غرق بوسه بکنمت.دلم می خواست مال من باشی. بدون ترسبدون دقدقهدلم می خواست فراموش کنم.همه ی با من نبودن هایت رو.دوست داشتم عشق یا شطرنج...ادامه مطلب
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 213 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28

دلبر در کنار و خیال آشفته و دلتنگ 

خیلی تنهام

دیگه عقل و دلم با هم قدم بر نمی دارن.

دیگه نمیفهمم. نمیفهمم خودم رو. حالم رو‌. نمی فهمم

احساسم و عقلم شده بلای جونم.

 

 

 

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 223 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28

خوابم نمی برد هایم دلیل خواب هایم نیست

خوابیدم از غم دوری ات

خوابم نمی برد، از غم دوری ات.

لعنت به من که عاشقم.

لعنت به تو که عشق را نمی فهمی

 

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 230 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28

سرت بر شانه و 

قطره قطره احساسی که در چشمانت بر روی هم غلطتید و راهش را بروی گونه ات پیدا کرد.

اشک ها و حق حق گریه ی خاموش ت.

هوای دلم را ابری کرده بود.

خواستی رها شوم. 

با تو بگریم.

دلم هوای باریدن داشت.

بغض ی شد فرو کش کرد. 

مبادا سیل غم هایم تو را با خود ببرد. 

عشق یا شطرنج...
ما را در سایت عشق یا شطرنج دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4loveorchess5 بازدید : 197 تاريخ : چهارشنبه 17 ارديبهشت 1399 ساعت: 10:28